دانیال دانیال ، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره

**دانیال خوشگل من**

تبریک روز مادر دانیال !

مامانی زهرای  من سلام ! خیلی خیلی دوستت دارم و میدونم که برای بزرگ کردن من خیلی زحمت می کشی !  منم خیلی دوستت دارم  و چون حالا خیلی نی نی ام خاله زهره داره بهم یاد میده روزت رو بهت تبریک بگم! آقا قشنگه مامان زهرا! ...
23 ارديبهشت 1391

دانیال من بهترین میزبان توی شب تولدش بود!

عسل طلای خاله! شب تولدت با آهنگ های قشنگی که مامان زهرا برات گذاشته بود وسط  نشسته بودی و با خنده و خوشحالی همه رو نگاه میکردی و دست می زدی و اگه کسی دست نمیزد شاکی میشدی و میگفتی: دس بعد که مطمئن میشدی همه دارن برات دست می زنن خودتو تکون میدادی و می رقصیدی ! نازگل من !باور کن اونشب یکی از قشنگترین شب های زندگی ما بزرگترها بود!امیدوارم  برات بهترین موفقیت ها رو در زندگی شاهد باشیم و جشن بگیریم!   ...
23 ارديبهشت 1391

دانیال نی نی خاله زهره است

سلام پسرم سلام عسلم قربون اون چشات بشم نازگل من! خاله جون من همیشه اینجوری باهات حرف میزنم تو هم چنان ذوق میکنی ....خاله یه شعر هم برات میخونه:قربان بشم من-حالا فدا بشم من-حالا جیگر میشی تو -حالا ناناز میشی تو-حالا فدا بشم من و یک شعر دیگه: گل پسر داریم هیچکی نداره-قند عسل داریم هیچکی نداره-آخه آقا داریم هیچکی نداره خلاصه اینکه توهمیشه توبغل خاله زهره ای ومنم خیلی خیلی دوستت دارم ! ...
15 ارديبهشت 1391

دانیال و کامپیوتر

خوشگل من تو عاشق کامپیوتری هر وقت مامانی و بابایی میرن سراغش تو با سر و صدای زیاد میخوای که بنشینی پشت میز و با کیبورد بازی کنی و بعدش  انگشتاتو با شدت میزنی روی دکمه های کیبورد و همزمان مانیتور رو نگاه میکنی و لذت میبری که مطالبش درحال عوض شدنه! از این مهمتر شیفته لب تاب دایی محمد ی و هرکس بخواد باهاش کار کنه میری سراغش و باهاش بازی میکنی ... ...
15 ارديبهشت 1391

دانیال شیطون بلا

    دانیال من! از وقتی توی روروک میشینی و یاد گرفتی یواش یواش باهاش راه بری همیشه اولین جایی که پیدات میشه توی آشپزخونه است ...
15 ارديبهشت 1391

دانیال نازگل ماست!

خاله جون چهار روزه بودی که همگی مون برای دیدنت اومدیم خونتون! نازگل من! تو اونروزها هم مثل حالا خیلی کم میخوابیدی و ما از هر فرصتی استفاده میکردیم که با نگاه کردنت لذت ببریم! تورو وسط میخوابوندیم و دورتادور مینشستیم و به پلک زدنت- نگاه کردنت -دستات -پاهات و کلا همه حرکاتت با شوق و ذوق نگاه میکردیم! آخه عزیز دلم تو با اومدنت کلی همگی مونو خوشحال کردی نازگل من وقتی که هنوز نوزاد بودی کف پاتو با انگشتم اندازه کردم ک کف پای تو به اندازه انگشت اشاره خاله زهره بود!اینم عکسش ببین چقدر کوچولو بودی !قربون اون پاهای قشنگت برم! ...
15 ارديبهشت 1391